رو ؛ مرهم لطف باش !

 

ــ دیگه دلم نمیخواد از کسی سوال بپرسم..حتی آدمایی که دائم میپرسن خودشون جواب دادن

 رو دوست ندارن !!

ــ گاهی اوقات تو زندگی پیش میاد که حس های بد بیان سراغ آدم و بعد برن ... نا امیدی ؛ بی

هدفی ؛توی دنیای به این بزرگی حس سردرگمی و تنهایی.. حس کنی آنقدر ساده ای که همه

آدمای روی زمین میتونن از تو سوء استفاده کنن و بهت دروغ بگن .. یا اینکه برای اطرافیانت ارزش

 نداری .. و شاید یک عالمه حسه بد دیگه که گاهی از شدت خستگی میاد سراغ آدم..

ولی من هیچ وقت نفهمیدم کدومش بدتره کدومش آدم رو بیشتر اذیت میکنه؛ تحملش سختره!

کدومش موقتی تره و کدوم دیرتر میره!

وقتی حس کنی که احساست جایی در گیر شده ولی مطمئن نباشی ..حدش رو ندونی..ندونی

دو طرفه است یا نه .. ندونی جایِ درستیه یا نه ...ندونی مزاحم یه احساس دیگه است یا نه !

ندونــــــی ... هیچ چیز رو ندونی و گنگ باشی..

شاید اسمش و ظاهرش از بقیه بهتر باشه ولی انگار از همشون سخت تره !

ــ نباید اینطور باشه ولی هست ... من هنوزم برای تو بیشتر از خودم نگرانم !! این روزها بارها

شادمان شدم .. از اینکه در این سه سال شک نکردم ..به هیچی !

 

پ.ن: کلمات گنجایش احساس مرا ندارند و من هم توانایی بازی با کلمات را..حسابمان صاف

است ولی گاهی از دستشان دلخور میشم!

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
گندمین چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ب.ظ http://gandomin.com

نمی دونم!

انجلیا فاستر سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:41 ق.ظ http://mahalehaykodaki.persianblog.com

ولی من می دونم تا بوده همین بوده
باید خوب بود در برابر همه چیز حتی بدی های خیلی بد.

به من هم سر بزن
تا بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد