چیزی نمونده بود گیرِ منکراتی ها بیفتم!!!

سلام...
احوال شما؟
با این "احوالِ شما" یهو یاد بچگی هام افتادم که نامه مینوشتم برا داییم که سر باز بود و میگفتم دایی علی جان حال شما خوبه؟؟؟اصلا فرقی نداره چون من خوبم....جالب اینه که یکیشونم پست نشد...تا میومدم پست کنم اون دودر میکرد و میومد میگفت مرخصی تشویقی بهم دادن...بعد شب نشده زنگ میزدن که دایی جان از گرگان فرار فرموده اند و برای این تشویقش کردن!!
حالا اینکه من خوبم و امیدوارم بقیه هم خوب باشن!!
امروز بعد از اینکه رفتیم کلاس ثبت نام کردیم با این گندمزار که برا خودش شده بانک مرض رفتیم دکتر ....دکتره یه کم قاط داشت...عکس دفترچه اش عکسی بود که ماله دبستانش بود و برای همین با چادر بود....بعد یارو یه نگاهی به من کرد گفت خواهرین( از همین جا معلوم شد خنگه!) گفتم :نه گفت: پس دوستِشی...تو این رو اینطوری کردی! احتمالا سه ساله دیگه میبینییه کاری میکنی روسریشم در اره و..بعد در ادامه معاینه بهش گفت ساندویچ اینا زیاد میخوری؟گفت:اره...باز یارو گیر به من که تو ساندویچ خورش کردی....واقعا که خدا شانس بده!!!!
بعد از دکتر سوار تاکسی شدم و عازم  خونه بودم که یهو موبایله زنگ زد ...شماره رو نمیدونستم ماله کیه!گفتم بفرمایید؟گفت سلام ؛خوبی ؟گفتم مرسی شما؟گفت رضام ...ما هم یه دو تا رضا تو فامیلمون داریم گفتم حتما یکی از اونان که انقدر هم ابراز اشنایی کرده...گفتم اِ!!خوب هستی؟اونم که دیگه کلی خوشحال که شناختمش و حال و احوال...بعد گفت چرا تلفن خونتون مسدوده؟ قطعه؟گفتم ببخشید نشناختمتون!!گفت بابا رضام همونی که ۲۰۶ داشت ....گفتم اشتباه گرفتین و قطع کردم...دوباره زنگ زد گفت: لعنتی رضام دیگه حالا من رو نمیشناسی ؛اینهمه سوار ۲۰۶ من شدی به همین زودی یادت رفت!!!!خیلی بی معرفتی!!!گفتم اقا اشتباه گرفتین و دوباره قطع کردم بعد هی زنگ زد و  من دیگه جواب ندادم...تو تاکسی هم که کاملا این مکالمه زیبا پخش شده بود و صدای اقا رضا هم که همه شنیده بودن...دو تا اقا با ریش و پشم فراوان هم که بغل ما نشسته بودن که گویا منکراتی بودن!!!!
یه کارتی در اورد و نشون دادکه اصلا نفهمیدم چی بود...گفت اون اقا رو میشناختین؟گفتم نه...گفت حالا باما که  اومدی معلوم میشه....مثلا عصبانی شدم و داد و بیداد که من با شما هیچ جا نمیام ...اصلا شما یکی رو میخوای مشکلات خودت رو حل کنه....اصلا معلوم نیست کی هستین! میخواین دختره تنهایِ مردم روکجا ببرین و کلی غربتی بازی و دعوا با یارو که ۳ برابر من بود...که همه شهر پر شده ار اراذل و اوباش ولی حال ندارین یه ذره راه برین اونا رو از تو خیابون جمع کنین میشینین راحت تو تاکسی دنباله سوژه میگردین!!بعدم دیدم گویا زیاده روی کردم و دهن یارو باز مونده به راننده تاکسیه گفتم نگه داره و در حالتی که مثلا خیلی بهم برخورده پیاده شدم....انقدر هم تند تند حرف زده بودم و داد زده بودم که یارو وقت نکرده بود جواب بده.....راننده تاکسی هم که احساس با حالیش گل کرده بود و سریع ترمز کرد!!خوشم اومد خیلی ...اخه یکی نبود که بگه اقا رضا حداقل میذاشتی از تاکسی پیاده شیم بعد زنگ بزنی!!!!!
ولی هنوز از این پسره در تعجبم!!!!!
خلاصه منکراتی به ما گیر نداده بود که داد....اینم از امروز ما....بریم فعلا تا بیبنیم چی پیش میاد
تا بعد....

نظرات 26 + ارسال نظر
مدیر مسئول سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:15 ب.ظ http://www.saridaily.blogsky.com

مدیر مسئول به روز شد(24/4/1382)::::::::سید با مرام::::::::::18 نحس اعلام شد.

وبلاگ نویس محترم!!!یه سوال!!!
مگه شما فرهنگ وبلاگ نویسی نداری؟؟؟؟؟نه نداری؟؟؟
واقعا که هر چیزی فرهنگی میخواد ها!!
ولی با شما باید مثل خودت رفتار کرد...

نغمه سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:30 ب.ظ http://naghmeh-a.blogsky.com

چه باحاااااااال.
حیف شد نبردنت حداقل یکی دو روز صبح با خیال راحت می خوابیدیمD:
حالا به آزمایش های این دکتره هیچ اعتبار هست؟ با این همه استعداد؟

گندمزار سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:47 ب.ظ http://gandomzar.blogsky.com

خوبه ... بازم تفاهم ...همسر عزیزم D:منم منکرات ونک به خاطر صندل گرفتD:D:D:
خدا بده شانس ... بد گیری افتادم من...
حوصله هم ندارم ...

لطیفه سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:43 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

سلام خانومی
نه خیر از اون کارایی که گفتی نمی کنم
اما بازم دارم قالب وبلاگمو عوض می کنم که اینجوری شد
خواستی بیا و نظرت رو در مورد قالب جدید بهم بگو
در مورد مطلبت هم بعدا نظرم رو میگم
شاد باشی خانومی

سعید چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:35 ق.ظ http://nale.persianblog.com

سلام پرستوی امیدوارم...
... چه کسی جرات می کنه پرستوی مهربون رو که قلبش سرشار از مهره رو ناراحت کنه؟...من بعد موبایلتو تو تاکسی خاموش کن...ارادتمند

شاهرخ چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:48 ق.ظ http://sargarmi.blogsky.com

سلام . من نمیدونم منظورتان نفع کردن کار منکراتیها بود و یا به رخ کشید زنگهایتان به ماها . پرستو جون کمی محتوی به کارهایتان بدهید .حیف این وقت . اگر این را نمیگفتی یک چیزی ( اخه یکی نبود که بگه اقا رضا حداقل میذاشتی از تاکسی پیاده شیم بعد زنگ بزنی!!!!! ) .
بهرصورت از وبلاگت دست خالی برمیگردم . ولی امید دارم هروز بهتر شوید. بدرود .

عماد پرسپولیسی چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ق.ظ http://emadd.blogsky.com

سلام ... چه خوشگل چه خوشگل چه خوشگل شده اینجا امشب ! ... بابا این منکراتیا خودشون بد ترن ! ... وبلاگ مدیر مسئول هم به روز شد !!!

پوریا چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ق.ظ http://tanboor.blogsky.com

چی بگم والله روزی ۲۰۰ دفعه ما رو اشتباه میگیرن و تهمتهای مختلف می زنن ما هیچی نمیگیم آخریش همین دیروز بود که رفته بودم خون بدم کاریرو که تو عمرم نکرده بودم دختره گیر داده بود که کردی اینقدر بهش خندیدم که حد نداشت.....
البته در نظر بگیر که خداوند حافظ حقوق بندگانشه

.مامان و بابا و دخترشون چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.behrokh.persianblog.com

سلام ممنون که اومدید ...
نتیجه گیری اخلاقی اینکه ..

۱ -بایستی به هنگام سوار شدن به تاکسی موبایل مون را خاموش کنیم ..

۲ - حواسمون باشه با دقت نگاه کنیم که تو تاکسی دو تا اقا با ریش و پشم فراوان بغل ما نشینند که ممکنه منکراتی باشن

مرد تنها(نگاه) چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:56 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

...ببخشید!
من
نیومده
میرم...

پرستو چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:21 ب.ظ http://aftabgardoon34.blogsky.com

دمت گرم.خوب جواب منکراتیه را دادی.اصلا به اون چه.متیکه پر رو.
در ضمن قالب جدیدت هم مبارک باشه.

لطیفه چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:34 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

آخی چه قد اینجا قشنگ شده
تبریک خانومی
موفق باشی

نغمه چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:52 ب.ظ http://naghmeh-a.blogsky.com

چه با نمک شدی..

لیلی چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:41 ب.ظ http://leili.blogsky.com

ممنون!
خدا کنه این چن روز زود بگذره!
راستی اینجا خیلی خوشگل شده

سر کار چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:01 ب.ظ http://sare-kari.blogsky.com

سلام
کتابی که گفتم بد نیست . از دنیاهای متفاوتی مطب داره.البته در خیلی هاش ، یک حس مشترک وجود داره که ....! بگذریم.
شاد و خرم باشید

مسعود چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام

خیلی باحال بود ((((:

در مورد وبلاگ صنم هم باید بگم که اون روز من دیدم نوشته ات خیلی غمگینه . واسه همین گفتم یه سری به وبلاگ صنم بزنی . چون واقعا نوشته هاش قشنگه و به آدم امید میده . خیلی ساده و روون مینویسه تفکرش در مورد خدا و عشق و دوست داشتن خیلی جالبه

موفق باشی ...

پیر مغان پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:30 ق.ظ http://sima-system

سلام
خوبی؟
من متوجه نشده بودم قالبت رو عوض کردی
تا این که تو وب لاگ لطیفه خانم کامنتتون رو خوندم
اومدم بیام ببینم چطور شده؟!!!
محشره...
میدونی هر چی ساده تر بهتر
الان وب لاگ شما ۱ کی از ساده ترین و زیباترینه
قربونت
ممنون

مسعود پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:52 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

مخالط همه کس باش تا بخندی خوش
نـه پایبند یـکـی کـــز غمش بگریی زار

اومدم بگم که :

دوست خوبم , صبح بخیر

گمنامترین ساکن دهکده جهانی پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ق.ظ http://gomnaam.blogsky.com

سلام. دوست خوبم .الحمدلله که حالا به خیر گذشت ! از مطالب خوبتون استفاده کردم. مایلم به وبلاگ باحال شمالینک بدم اگه خودتون قبول کنید. راستی توی یه مشکل اساسی گیر کردم. حکایتش توی وبلاگمه ! می تونید کمکم کنید!

گندمزار پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ق.ظ http://gandomzar.blogsky.com

دوست خوبم:D خانومیD:
خیلی خوشگل شده ...

آرامش پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ق.ظ http://calm.blogsky.com

عجب

پرستو پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:26 ب.ظ http://fleurette.persianblog.com

اینجا مثل خودت قشنگ شده (ندیده ) !!

روزنگار پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:42 ب.ظ http://roozngar.blogsky.com

سایتون کم شده !!!

چشم تو چشم پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:45 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

باباااااااااا شانس
دیگه نگو خدا شانس بده ... بذار بقیش بمونه واسه ما

خوش باشی

بودن پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:08 ب.ظ http://parushyata.blogsky.com

سلام
بابا مواظب باشین... این روزا هرکی یه کارت جعلی در میاره و به بهانه های واهی و معمولن اخلاقی آدما رو به ناکجاآباد می برن و یا اخاذی می کنن ازشون!!! اون طرف فکر کنم امثال زباله هایی بوده که برای خونه هایی چون خانه ی هدایت کار می کنن!!!!!!
ولی خوب زرنگی کردیاااااا خوشم اومد...اما مراقب باشین!! همیشه نمیشه قسر در رفت.
راستی قالب نو مبارک... خال خالی و قشنگه!

وبلاگ تو چه بلایی سرش اومده ؟؟؟؟؟به خاطر فیلتراست؟؟!!

کتکله جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:27 ق.ظ http://katakalle.persianblog.com

شماره موبایلت رو بده قول میدم یه کاری کنم بفهمی اون آقا رضا چه قدر با کلاس و فهیم هستند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد