اومدم چند تا چیزه کوچولو بگم و برم ...
کلا من خیلی mail ندارم به جز ویروسی هاو یک سری mail محبت امیز از طرف شما وبلاگی ها که اصلا میمیرم از هیجان وقتی میخونمشون!!
من چیکار کنم که دیگه نیایین بهِم بگین "اینجا مرده است!!اینجا وقتی میایین دلتون میگیره یاده غماتون میفتین یاد قبرستون میفتین...این چه روالیه که من در نوشتن پیش گرفتم ؛هر کی میاد اینجارو میخونه افسرده میشه"
من یه مقداراتی دلم گرفته و حالم خوش نیست و یه کم هم نگرانم و یه کم هم صبرم تموم شده و یه کم هم خسته و یه کم هم هنوز هیچی نشده دلم تنگ شده!!
اینا که خیلی مهم نیست..اصلا چیزای زیادی نیستن که به خاطرش من افسرده بشم!!
اصلا اگه میشد جای اینکه بنویسم حرف بزنم میدیدین لحنم عینه مرده ها نیست...خیلی معمولیه حتی بعضی هاشم کلی هیجانی !!
ولی من باز سعیم رو میکنم روح بیاد تو نوشته هام و زنده بشن !!
باز اگه نشد دیگه به جای بازدید کننده ها مینویسم چند نفر تا حالا اومدن سر قبر و به جای نظرات میشه نوشت چند نفر تا حالا فاتحه خوندن!!روزهای من هم میکنم مزارِ من !!
تا دیگه حسه قبرستون اومدنتون کامل بشه!!
(الان اینا رو با کلی هیجان بخونینا!! )
یکی بیاد این وجدان من رو جمع کنه!!
عذاب وجدان خونم رفته بالا از ساعتای ۴ این حدودا نمیدونم چیکارش کنم ...بابا من منظوری نداشتم ؛کاملا شوخی بود ..همینجوری یه نظر معمولی دادم تو یه وبلاگ معمولی ولی خوب حواسم نبود که نباید شوخی میکردم ... اصلا مدلم همینطوریه ؛ نمیخوامم کسی رو ناراحت کنما ولی میشه !!بعد با معذرت خواهی کردنم مشکل دارَم !!! حالا میگم اگه ناراحت شدی من منظوری نداشتم...دیگه بسه!!
دیگه اینکه من دلم تنگ میشه!! ولی به این نتیجه رسیدم که ایراد نداره اگه خوب باشه!!