ــ روز تولدم را به خاطر نمی آورم
روز مرگم را فراموش کرده ام
و زندگی بهتی است که میان
این دو فراموشی از یاد رفته است*
در سالروز تولدم خاطرات خوبی ثبت شد...ساده اما شیرین ... کمی هم زردِ آناناسی
کوه.....برف گلی افتاب خورده...من ....خورشید...و خیلی چیزهای لذت بخش دیگر
ــ امروز خورشید دایم تعقیبم میکرد... احساس بدی بود که پشت سرم بود ... اون هم
شخصیتی که اینقدر حائز اهمیته!
ــ دلم از همیشه بیشتر برایت سوخت...دل سوختن واژه خوبی نیست برای یک دوست!نمیدانم
چه بگویم بیشتر ناراحتت شدم باز هم نه ...نمیدانم..اشکت خیلی عمیق بود و ازدست من کاری
ساخته نبود مثل همیشه! کمی نگرانتم..
تولدتون مبارک
اون جمله ی اول فوق العاده بود
تولدت مبارک! دلت به حال کسی نسوزه٬ سعی کن درکش کنی...
ماه تولدم را دوست ندارم.پاییز پر است از برگهاب زردی که از درختها ریخته اند و انتظار پای عابری را می کشند...
متولدهای بهمن را دوست دارم.بی هیچ بهانه ای و همیشه به ماه تولدشان حسودی کرده ام!
امیدوارم همیشه سرشار از آرزوهای ساده و شیرین باشی!
سلام پرستو.
تولدت مبارک باشه.
وبلاگ ساده و قلم شیوایت دوستداشتنی است.
امیدوارم که صد سال زنده باشی و از گذر زمان لذت ببری
فرق کردی ها ...
تولدت مبارک بوده باشه .
ا! تولدت مبارک رو قبلا عرض کردیم ... خوب ...
ش ش ش ش ش ش ...
تو بقیهء نظر منو پاک کردی یا من خودم ننوشتم !
سلام
تولدت مبارک! (با کمی تاخیر )
ایام به کام
سلام تولدت مبارک
خانه ام بر بلندای زمین شاید هست
ومکان قبرم پای آن ارس کهن
سلام پری خانوم . بابا یه چیزی از عید بنویس! این ابرای کبودو بردار. وبلاگ تکونی کن!
عرضی دیگه نیست!
فعلن!