مورچه!

 

ــ هزارتا خاطره قشنگ توی کوچه های اصفهان ثبت کردی و هزاریک خاطره بد ..فکر کنم همون

یکی نذاشت بری و خوشحال از نرفتن من ؛ غافل از اینکه خودم هم نمیدونستم حوصله مهمونی

بازی و حرف زدن نیست !

ــ غذایتان را خوب بخورید...مرگ در انتظار است بهترین روش غرق شدن است عذاب وجدان کمتری

 میگیرم..کاش مامان بود خودش میکشتتون..

ــ بی خوابی این شبها بدون اینکه دلیلش مهم باشه اذیت میکنه صبح  قبل از اینکه چشمهام رو

باز کنم بزرگترین ارزوم میشه اینکه کمی دیرشده باشه ولی همش خیلی زوده !

ــ احساسی گنگ  کنارش آرامش کمی اونطرفتر عذاب وجدان کنارش جای خالی آرامش همه برای

 ادمی که این همه سال فکر میکرده تحمل زیادی داره ولی نداشته!

شایدم زیاد باشه..

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
هامون پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 ق.ظ http://tasteofdeath.blogfa.com

می رقصم. خمیازه می کشم. آرامم یا نه؟ ...و و و و ...وجدان

سبحان شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:45 ب.ظ http://lavalon.blogsky.com

سلام پرستو جون
وبلاگت خیلی قشنگه.امیدوارم همیشه در کارهات موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد