دلم یکهو انقدر تنگ شد برای اومدن و نوشتن که یه ساعته دنباله دلیلشم!!
نمیدونم به خاطر اینه که دلم بدجوری متلاشی شده یا شنیدن فحش های خنده دار تو که دلت به
خوندن همین چند صفحه بی ارزش خوشه! شایدم یاد ادمایی که عجیب خوب بودند و شروعشان
از اینجا بود..
یا یه دلگرفتگی مزمن.
بیخود دلم برای کودکی تنگ تنگ شد؛ احساس کردم همه صبرم یکجا تموم شده..
نمیدونم شاید هم تقصیر این بهمن برفیه که هرسال بزرگم میکنه و دور...
اوووووووووففففففففففف
مدت ها بود نبودیا
خوبی ؟
چه خبرااااا ؟
بسیار خوشحال فرمودم ؛)
یعنی من اون روز که نوشتی نظر ندادم؟
!
نمی دونم چرا
:|
سلام من هم پرستو هستم .... متولد بهمن ... حالم خیلی بدتر از توئه ... امیدوارم دلتنگیت از بین بره و راحت بشی
سلام مهربون
نزدیک به یکسال که آپ نکردی من وقتی اینجور وبلاگارو میبینم دلم میگیره با اینکه شاید خیلی هم خوب و خوش باشی ولی نمیدونم من چرا چنین احساسی دارم الان دیگه ۲۳ ساله شدی نه؟
با خودم میگم اومدم ولی چه دور...چه دیر
سلام منم یه پرستو ی دیگه هستم . مثل اینکه دلتنگی توی پرستو ها ژنتیکیه . آخه منم دلتنگم !!!!! ...
هیییییییییییییییییییییی
سلام دختر جان!