گویا اعتراضی وارد نیست!!

میشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشه
میشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشهمیشهنمیشه
من میخوام که بشه!! خدا جون خودت کمک کن که بشه!!مردیم انقدر گفتن اره نه!!!تو همین یه دفعه رو کمک کن ؛من قول میدم حالاحالاها هیچی ازت نخوام.....کمک میکنی؟؟!خودت همه چیز رو درست میکنی؟؟من حس میکنم که میکنی !!!گرچه که هیچ وقت تا حالا به حرف من گوش نکردی ولی من هنوز کلی امید دارم این بار درست شه.....ما منتظریم.....
سلام
اوووو خیلی وقته ننوشتما!!اصلا نمیشد...یا نمیشد نوشت اونی رو که دلم میخواست یا میشد نوشت ولی نمیتونستم!!!گرچه حالا هم فرقی نکرده ولی درست میشه!!منم مثه تو دلم میخواد وقتی تنهام بنویسم وقتی دلم گرفته بنویسم وقتی سرِ حالم بنویسم ولی نمیشه یه کم !!تا یه ذره غر بزنی این دوستای خوب میان گیر میدن بهت که همش داری مینالی!!
وضعیت در نوبه خودش خیلی بده!!ولی خوب...نمیدونم فقط میدونم تا حالا هر چقدر هم که بد بود به این بدی نبود ....بهم میگن صبر کن منم چون میدونم کار دیگه ایی نمیشه کرد گفتم باشه اونا هم دلشون خوش شه که به حرفشون گوش دادم!!!
جوابهای بیمزه کنکور هم اومده!!بابا ماگفتیم بد دادیم ولی نه دیگه اینجوری!!!البته که عادی بود خیلی!!حالا بدون هیچ گونه ضایع شدنی بر میگردم دانشگاه خودم!!(اصلا ضایع نمیشما)اصلا اونجا یه صفای دیگه ایی داشت!!کاریه که خودم کردم هیچ اعتراضی هم وارد نیست!!
دیگه اینکه....
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دلِ کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که ازار دهد کسی را
روز؛روزگارِ خوشیست
همه چیز روبه راه و بر وفق مراد
تنها دلِ ما دل نیست!
بد نیست اگه خودمون زود از دستِ بقیه ناراحت میشیم فکر کنیم اون بقیه هم ادمن!!اونا هم ممکنه ناراحت بشن!!ما هم مو اظب باشیم....ولی الان فقط برا خیلی ها مهمه که خودشون از دستِ کی و چه حرفی ناراحت شدن!اهمیتی نداره اگه حرفی زده باشن که یه نفر ناراحت شه...تو هم فقط باید مواظب باشی به شخصیت کسی توهین نشه؛به کسی بر نخوره؛به کسی حرف نا مربوط نزنی؛به کسی ضدِ حال نزنی!!حالا اون هر چی دلش خواست به تو بگه!!!!خوبه بابا اینم مدلیه برا خودش!!به این هم
هیچ اعتراضی وارد نیست!!
کلا که اومدم updateکنم بگم وضع داغونه ولی
هیچ اعتراضی وارد نیست!!
تا بعد....

اینم وضعه جالبیه ها!!!

حداقل روزی ۲۰ بار یا بیشتر بهِم میگن دیوونه.....
حالا یا اعصابه کسی رو خورد کردم که بهم میگه دیوونه یا خل بازی از خودم در اوردم و زدم بی سیمه اخر!!یا جدی فکر میکنن من روانی و دیوونم و باید یه راست برم دیوونه خونه واقعی که بهم میگن دیوونه!!یا عقاید و تفکراتم براشون مضحکه که بهم میگن دیوونه!!۲۰ بار یا بیشتر!!!!!
ولی امروز تو کتابه جبران خلیل جبران خوندم که...
تنها دیوانه و نابغه است که قوانین بشری را نقض میکند؛و اینان نزدیک ترین کسانند به قلب پروردگار....
میخوام پا بذارم رو همه چی و هم کس و لهشون کنم.....کلی ادم قرار گرفتن تو لیستم که طیِ امروز و فردا حذف میشن میرن پیِ کارشون.....بعد خودم میشم و خودم و یه چند تا ادمه ادم که دوسِشون دارم ....منم که دیوونم کسی توقعی چیزی نداره ازم....هر کار بکنم میتونن بذارن پایه دیوونگیم....
خدارو شکر از دیوونه هم که کسی انتظار احساسات و اینا نداره...میتونم یه عمر راحت زندگی کنم.....مگه دیوونه باشی که بتونی تو این دنیای عجیب غریب دوام بیاری!!!!
دیگه اگه چهار زانو بشینی وسط خیابون و اب البالوی تکدانه بخوری؛اگه دیوونه باشی ایرادی نداره....اگه تو خیابون راه بری و به همه بگی سلام حالت خوبه؟میگن ایراد نداره بیچاره دسته خودش نیست که!!!اگه بشینی بغل دسته اون گدایِ واقعی و ببینی یه روزِ خوبش چه جوریه ایراد نداره....اگه یه عالمه گل بگیری دستت و بدی به همه ادمای خوب بازم ایراد نداره.....دیگه مجبور نیستی ژست عاقلبودن و خانوم بودن بگیری.....میتونی راحت یه نفر رو نگاه کنی و جوابه هیچ کدوم از حرفاشو ندی.....کلی کار دیگه هم میتونی بکنی بی هیچ ایرادی.....
تازه به قلب خدا هم که داری نزدیک میشی...نزدیکِ نزدیک......
اقا جان من دیوونم ...یه دیوونه واقعی....مشکلی دارین شما؟؟
خدایِ من مرسی...خدا جونم بابتِ این دیوونگیم شکرت...خدایا من که اگه دیوونه نبودم تا حالا بیشتر از صد دفعه مرده بودم....خدایا مرسی...دوسِت دارم....مرسی هم بابتِ دیوونگیه خودم هم ادمای ماهِ دیوونه دور و برَم....
ولی جدا این زمینِ ما یه ذره دیوونه کم داره ها!!!
میایین دیوونه شین؟؟خیلی کِیف داره ها!!
خوشحالم برا خودمون خیلی زیاد!!!برم فعلا.....تا بعد...

من یه چیزی میگم شما جدی نگیرید!!!!!!

من قبلا که نظر خواهی داشت اینجا از هر ده تا نوشته ۷ تاش رو دلم میخواست نظر خواهیشو بردارم....اصلا برام شده بود یه مرض....اولم ناراحت نشدم که کسی نمیتونه بیاد اینجا نظر بده فقط ناراحت بودم که چرا نمیشه جایی نظر داد....ولی الان ادم احساس میکنه داره گِل لقد میکنه؛با خودش حرف میزنه ....کاش زودتر درست شه!!!
یکی برام mail زده که" تو چرا احساس تنهایی داری و گندمزارم دیگه نمینویسه دواتون شده ؟؟قهرین با هم؟بابا دوستی ارزش این حرفارو نداره....."
دوست خوبم دوا و قهر کجا بود من فقط یه روز یه کم بی حوصله بودم....همین....اصلا من میام یه چیزی میگم شما جدی نگیرین زیاد!!!!
هی به من گفتن ایشالا سر دوستت خلوت میشه؛ مشکلتون با هم حل میشه؛ دلتم وا میشه..مگه من اینارو گفته بودم ؟؟؟؟!!!!!کلا من رو زیاد جدی نگیرین!!!!
دیگه نمیدونم چرا تومار نویسیم نمیاد!!!
تا بعد...

.........

فقط اینکه
گوساله ها هرگز نمیمیرند.....