۸۳ فرق داره!

ساله جدید !

نوروز رو با همه رسم و رسوم و اداب خاصش دوست دارم ...خیلی ...ولی به نظرم نوروز برای هر کسی میتونه روز تولدش باشه ! نه روز تولد طبیعت ...
ولی شاید اونجوری زیباییش رو از دست میداد!

هر چیزی یه ارزشی داره خودشم در تعیین میزان ارزشش نقشی نداره !
ولی ما ادما فرق داریم ... بایدم داشته باشیم.
ارزشت رو خودت معلوم میکنی ...خودت حفظش میکنی..خودت زیادش میکنی خودت کمش میکنی ..خودت تدریجی نابودش میکنی..خودت یهو محوش میکنی !
خودت ..
بازم خودت..
اگه اخرای ۸۲ حس کردی خودت ارزشت رو کم کردی ..خودت جای اینکه حفظش کنی باعث شدی یه کمش هم از بین بره !اخرای ۸۳ دیگه نباید این حس رو داشته باشی..نباید بذاری همه چیز تو زندگیت حالت تناوبی بخودش بگیره و زندگیت بشه یه نمودار سینوسی!
اشتباه که نمیشه گفت ولی دیگه نباید اون حس های خاص و بد بهت دست بده ! طرفا نه برای اینکه ساله جدیده!
اینا بهانست تو هم که همیشه دنبال بهانه !
برای اینکه خیلی زشته ادم نقاط مینیمم زندگیشو پیدا کنه بعد ولشون کنه به حال خودشون!
اگه این بازنگریت ۴ مرحله داشته الان فقط یکیش مونده حیفه که ولش کنی تا باز بشه مثله اولش!
بد نیست؟!
بده دیگه ...

نور در کاسه مس چه نوازش ها میریزد!
نردبان از سر دیوار بلند؛ صبح را روی زمین می ارد .
پشت لبخندی پنهان هر چیز.

روزنی دارد دیوار زمان؛ که از ان ؛چهره من پیداست .
چیزهایی هست ؛ که نمیدانم.
میدانم سبزهای رابکنم خواهد مرد.

میروم بالا تا اوج؛ من پر از بال و پرم.
راه میبینم در ظلمت ؛ من پر از فانوسم .
من پر از نورم وشن
و پر از دار و درخت
پرم از سایه برگی در اب 

چه درونم تنهاست!