دلم یکهو انقدر تنگ شد برای اومدن و نوشتن که یه ساعته دنباله دلیلشم!!

نمیدونم به خاطر اینه که دلم بدجوری متلاشی شده یا شنیدن فحش های خنده دار تو که دلت به

خوندن همین چند صفحه بی ارزش خوشه! شایدم یاد ادمایی که عجیب خوب بودند و شروعشان

از اینجا بود..

یا یه دلگرفتگی مزمن.

بیخود دلم برای کودکی تنگ تنگ شد؛ احساس کردم همه صبرم یکجا تموم شده..

نمیدونم شاید هم تقصیر این بهمن برفیه که هرسال بزرگم میکنه و دور...