ـــ وقتی انسان واقع گرایی باشی مزیت های زیادی برات داره...
مثلا اگه مشکلی داشته باشی هرچقدر بزرگ و تلخ راحت میتونی بهش فکر کنی
و با بقیه مشورت کنی و اگه حل نشه حداقل تو فکرت رو و تنها کاره ممکنی که
به ذهنت میرسه رو انجام میدی!
و یک ایراد بزرگ داره اگه یک بار نخواهی به واقعیت فکر کنی و بخوای برای اینکه
راحت تر باشی سرخودت روکلاه بگذاری بقیه روعادت قبلیت میان و دائم باهات
راجع به واقعیات صحبت میکنن!! پس همونجوری بمون!
ـــ میدونی بین ناراحتی و دل گرفتگی خیلی فرقه!! من ناراحت نیستم فقط دلم
گرفته!به خاطر همون هایی که تو چکنویست نوشتم!
ــ از اینجا به پایین رو الان که جمعه است دارم مینویسم دیشب خیلی نوشتنم
نیومد..
تو یک ساله فقط میگویی .......هیچ وقت نتونستی بهم اثبات کنی که .......حتی
با کوچکترین کار ممکن ......... من گفته هایت را با تمام وجود باور دارم ولی
عملت!!!
ــ خیلی وقت ها دلت میخواد خیلی چیز ها دوباره تکرار شه..برگردی به عقب و
دوباره ببینیشون ولی الان خیلی فرق داره حاضرم همه زندگیم رو بدم و فقط یک
سال زندگی کنم اونم تو گذشته!!!! اصلا یک روز زندگی هم کافیه ولی نه تو
این زمان!
ــ به نظرت اون موقع که اولین بار رفتیم شبهای روشن خیلی بچه بودم؟!!
دلم برای اون موقع ها خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی تنگ شده..
اگر بخواهم میتوانم فکر نکنم به هیچ چیز به خصوص اگر تو هم بخواهی
ولی باور داری که تبدیل به یک ادم اهنی میشم که بعضی کارهاش از روی
عادته .. فقط عادت!