روح لال!!

 

ــ باد ...باران.....هوای خوب ...باخ....تاریکی و یک کتاب خوب..

ــ لحظاتی بود که حس کردم تابستان دوباره می خواهد تکرار شود...من دیگر نه حوصله اش را

دارم و نه  توانش!! اعتراف را هم دوست ندارم..

گاهی اوقات هم که سعی میکنم ظرفیتم بالا باشد خسته میشوم...

ــ همیشه بعد از عاشورا که میرفتیم مدرسه ؛ ساعت ۶:۱۵ صبح مریم با چشم های براق سوار

ماشین میشد.. از دیدار مجدد عشقش تو هیات سر کوچه تعریف میکرد ...همسایه سر کوچشون

بود..ظاهرا دورا دور همدیگرو دوست داشتن..ولی فقط سالی چند بار هم صحبت میکردن....

اون موقع فکر میکردم چه عشق پوچی...فکر میکردم چون دبیرستانیم و تقریبا هنوز بچه به نظرم

اینجوری ...فکر میکردم عشق پوچ مربوط به ادمای کم سن و ساله!

ولی حالا فکر میکنم به خاطر سن ادم ها نیست..به خاطر ادم بودنشونه یا شایدم ادم

 نبودنشون..

ــ اگه واسه یه لحظه هم که شده حس کنی ارزش خوراکی خوردن ( مثله جوجه کباب خوردن!)

ارزشش بیشتر از بودن با تو هست !! نمیدونم ........

ـــ روح ادمی لال است ؛ صدایی ندارد که فریاد بر اورد باید تحمل کند..تحمل کند.... و باز تحمل کند.

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سانچو شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ق.ظ http://lastword.blogsky.com

تحمل کردن سخت است ، سخت

امین چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://ahupaa.blogfa.com

سلام پرستو خانم. امیدوارم که خوب باشید. روح آدمی لال نیست.بلکه کار ما به جائی رسیده که هیچ ارزشی برای خود و عقائد خود قائل نیستیم. آری تحمل کردنش سخت است. اما باور کن عمل کردنش سختتر. اینکه انسانهای کله قندی همه به مانند هم عمل میکنند. چه بگویم که ندانی ؟

مریم پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:54 ق.ظ

نه پرستو جون. کی میگه روح بیچاره لاله! از سبرش که بزنه بالا چنان جوش بیاره که دیگه نمیتونی جلوشو بگیری. اون وقته که دیگه نمیتونی کاری کنئ و فقط با ید منتظر شی که خودش اروم شه!

گندمین دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ق.ظ http://gandomin.com

زود زود آپدیت می کنی ...
مریم مجردی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد