کمی دلتنگی و کمی شادی!

 

ـ یکی دو روزی است که  فکر میکردم چراهیچ وقت خودت تعریف نمیکنی وهمه چیز را باید پرسید ..

و بعد شاید بگویی..اما من..بگذریم..امروز بیشتر در فکر فرو رفتم.خیلی ساده میتواندباشد ..راحت 

نیستی و یا از گفتن می ترسی..ترس را یا من به وجود اورده ام یا تو الکی ساخته ای ...مهم

 نیست!

ولی من دلم میگیرد..الکترونیک خواندن را رها میکنم ..می آیم تا این لحظه دلتنگی را ثبت کنم..

ثبت که میشود فکر میکنم چگونه پاکش کنم...و اگر بتوانم پاک کنم حتما با خود خواهم گفت چه

راحت از کنار مسائل مهم رد میشوی..و اگر نتوانم روزها دلتنگ می مانم..

ــ و چقدر سخت است انگونه که با مردم هستی با تو نباشند!

ــجملات اینگونه شروع میشوند: و چقدر زیبا مینویسی..و من انگار که بزرگترین نویسنده جهان این

 را به من گفته(که اگر میگفت شاید اینقدر شاد نمیشدم) در پوست خود نمیگنجم و دلم میخواهد

 به همه بگویم اما کسی او را نمیشناسد...و شاید تعارفی بیش نبوده است!

شعر های تقویم امسالم از شعرهای پارسال کمی زشت ترند ولی عکس هایش از پارسالی

 ها بهتر!!خودش را هم هنوز نمیدانم..ظاهرا کمی بهتر است..و به قول تو سال خنده است!

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

کمی دلتنگی و کمی شادی
سلام
هر دوشون خوبن اما شادی بهتره..

هامون یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ق.ظ http://bach.persianblog.com

حریفا/میزبانا/ میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد..

سمیرا یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ب.ظ

دلتنگی رو ثبت کردی و من نمی تونم دلت رو باز کنم ــ البته این مودبانه اش بود ،می دونی چند وقته دارم مودبانه صحبت می کنم ؟! حالم ازین ادب بهم می خوره ــ
*
عشق احمقانه بروز می دهد رویش را ... می دانی؟
*
چیزی را می خواهی برایت سرچ کنیم؟

از دستت کمی دلگیرم که یک صفر رویم دستم گذاشتی ولی این هم بماند به پایای این دوری که انگار ابدی می شود ! که خوب اگر نمی نوشتم این ها را شاید هم نمی مُردم!

مریم یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ب.ظ http://eghlima.blogsky.com

می دونم عزیزم!غمهایم خیلی زیادند.آنقدر زیاد که خیلی زود شادیها وخوبیها را کمرنگ می کنند.
خوشحالم که به من سر می زنی.

مریم دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:29 ق.ظ

اره پرستو جان. منم با این جملهای تعریفی که خیلی ها تو وبلاگ تو و سمیرا مینویسندمخالفم. منظورم این نیست که بد مینویسیا( اصلا منظورم این نیست) . ولی همون طوری که خودت گفتی تعریف رو هواست و هندونه زیر بغل گذاشتن الکیه. البته متاسفانه این تعریف ها فقط مختص وبلاگ ها نیست و کاربرد شدید اجتماعی داره.آدماشم ریختن تو خیابون. حالم از همشون بهم میخوره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد