من عاشق دریام........

اول سلام........
من که خوبم ؛شما ها خوبید؟امیدوارم همتون خوب باشید اگه هم نیستین تصمیم بگیرین و سعی کنین خوب باشین کاری که من دارم میکنم
من الان تصمیم گرفتم خوب باشم بیخیا ل همه چرندای بی ارزشی که بهم میگن بشم ؛چون حرفاشون که راست نبوده تازه اگرم راست بود؛ حیف نیست!!!!!!!مگه دنیا مال کیه؟مگه مال ماها نیست؟یه ذره که نیگاه میکنم میبینم مال منه!ماله تو!مال ماست دیگه!!اره دیگه مال ما نباشه مال کی باشه؟
من قول دادم دیشب..به دو نفر.....یکیش که خودم بودم اون یکی هم از بندگان.......خدا
قول دادم کنار نکشم خودمو از زندگی......که وایسم مقابل همه اونایی که نمیذارن زندگیمو کنم......که با هم حال همشونو بگیریم.....چرا ما غصه بخوریم ......ما تازه میخواییم زندگی کنیم.....هر کی هم میاد بسم الله........
من دریا رو خیلی دوست دارم.....عظمتشو ؛بی پایان بودنشو ......این که هر قدر توش شنا کنی به تهش نمیرسی باز دلت میخواد بری......حاضرم از صبح که خورشید طلوع میکنه بشینم کنار دریاو پا هامو بذارم تو اب تا غروب که خورشید غرق میشه تو دریا.....چه جوری عظمتی در عظمت دیگر محو میشه!!!!!!!!و باز میتوونم شب هم در ان تاریکی محض بنشینم تا دوباره بیروون امدن خورشید رو ببینم...نمیدونم دریا ولش میکنه یا خودش میاد بیروون !!!!!ولی باز هم بیروون میاد....
من زندگی رو همون دریا میبینم......ما هم شاید ؛شاید همون خورشید........هر دو مخلوق خدا و هر دو عظیم.......
اره زندگی دریاست......ما هم داریم توش شنا میکنیم.......اروم و با حوصله.....غرق که نشدیم!!!!نه....ادم هم که تو دریا شنا میکنه بعضی وقتا وسطاش شاید به .....کردن بیافته!!!!!بگه کاش اصلا نمی اومدم...کاش میتونستم برگردم...کاش خدا همین الان منو میکشت......
بعضی وقتا موجودای وحشتناکی رو ببینه از ترس و نگرانی هزار بار ارزوی مرگ کنه!!!!!!!!
بعضی وقتا هم احساس سبکی؛بی وزنی؛خوش بختی......
پس بیخیال همه بد بختیاااااااااااااااااااااااااااااا............
راستی...       nahla گفته به نظرش خدا مرده!!!!!!!!!!!!!!!!!خدای من زندست ؛خدای همه دوستامم زندست...خدا هامونم که یکین؟نه؟خدای تو هم پس زندست!اصلا مگه من و تو چه فرقی داریم که خدای من زنده باشه و خدای تو مرده؟؟؟؟؟؟؟؟هان؟!!!!!!!
من خودم اخر شکم تا حالا به همه چیز شک کردم به جز ۳ تا چیز.....یکیش بودن و همیشه بودن و زنده بودن خداست.......یکیش ارزش وجود خودمه.....یکیش هم عشقی که به ادمایی که دوستشون دارم؛دارم.....         nahla  در این ۳ تا شک راه نداره......تو هم راه نده.....این ۳ تا برای ادامه زندگی من نمیگم کافیه ولی لازمه.....لازم
من منتظرم همه بگین بسم الله با هم تا اخر خط رو بریم......با تو هم هاا.......
همیشه شاد باشین.....فعلا

میگویند خاخام بال شنتف با گروهی از شاگردانش بالای تپه ای بود ناگهان دید گروهی قزاق به شهر حمله کردن وشروع به قتل عام مردم........خاخام که دید بسیاری از دوستانش ان پایین میمیرند و تقاضای رحم میکنند فریاد زد :اه ه کاش من خدااااا بودم
یکی از شاگردانش با تعجب پرسید :چطور میتوانید این کلام کفر امیز را به زبان اورید؟میخواهید بگویید که اگر خدا بودید طور دیگری عمل میکردید؟میخواهید بگویید خداوند دست به عمل اشتباهی زده؟
خاخام به شاگردانش نگاهی کرد و گفت:خداوند همیشه درست عمل میکند اما اگر من خدا بودم میتوانستم بفهمم که اینجا چه خبر است
فعلا همین.........







خدایم بزرگتر است...

و ان هنگام که هر چه خواست گفت؛تهمت زد و ناروا گفت؛نفرین کرد و دشنام داد و سکوت کردی
و فقط قیامت را به یادش اوردی و اینکه نمیتوانی این همه تهمت را ببخشی در جواب اشکهای خاموشت گفت که خدایش بزرگ است که خدایش عظیم است که خدایش او را میبخشد که خدایش حق را به او میدهد........
خدایش بزرگ است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوب خدای من هم بزرگ است و اصلا شاید بزرگتر از خدای تو.......اره بزرگتر.......اگر خدای تویی که تهمت میزنی بزرگ است پس خدای منم هم که تهمت را میشنوم و فقط چون از من بزرگتری و حقی بر گردنم داری پاسخت را نمیدهم بزرگتر است
خدایااااااااا........من تو را میپرستم و به حقانییتت ایمانی راسخ دارم......به اینکه همه را میبینی همه را میشنوی همه را میفهمی......خدایا به این بندگان کوته فکرت نشان بده که خدای همه هستی...خدای همه......من شگر بدم و اگر زشت تو باز خدای من هم هستی........
اگر چه به هیچ نحوی از خود دفاع نکردم وسکوتم هم همه چیز را بدتر کرد وشاید به معنای قبول حرفایی بود که شنیدم ولی از تو میخواهم ؛اشک میریزم و التماست میکنم و تو را به یگانگیت قسم میدهم که نشانشان بده من هم خدایی دارم که هر وقت که خود بخواهد و صلاحم را ببیند دستم را میگیرد و یاریم میدهد و من را هیچ وقت تنها نگذاشته .........هیچ وقت
خدایا شکرت و هزاران بار شکر بابت همه الطافت و بابت همه زندگیم.....
و یک شکر بزرگ به خاطر همه کسانی که دوستشان دارم و اگر نبودند شاید من هم الان نبودم.....و میدانم انها را هم تو به کمکم فرستادی.......
خدای بزرگم شکر........

سلام.....

من دیشب تازه ۴ خوابیده بودم در نهایت بی انصافی۶ صدام کردن....بعد ۳ ساعت تازه خواب از سرم پریده.....
یه سوال.......جوابمو بده یکی
اگه همین الان خدا بیاد و یکی از نعمتاشو ببخشه به این پدر؛مادرای ما........یعنی یه لطفی بکنه بهشون.....در رحمتو براشون باز کنه.......از این همه بنده الان اونارو انتخاب کنه برا یه نعمت بزرگ به نظرتوون چیکار میکنن؟؟؟؟؟؟میزنن یهو نابودش میکنن!!!!!!!با دست خودشون داغونش میکنن؟یا شاید ذره ذره نابودش میکنن........
نمیدوونم !!!!!!ولی اینو میدونم اگه فهمیده باشن این نعمته:رحمته محبت خداست که شامل حالشون شده ......اگه بفهمن نه نابودش نمیکنن
خوب مگه نه اینکه فرزندی هم که خدا بهشون داده جز همین نعمتاست؟؟!!مگه نه اینکه لطف خداست؟؟!اصلا شاید از بزرگترین بخششای خداست به یه ادم.....
خوب پس چرا بعضی ها یه تبر میگیرن دستشونو......شروع میکنن به داغون کردنه نعمت زندگیشون؟؟؟؟؟؟یعنی نفهمیدن دیگه.....شایدم فهمیدن یه زمانی ولی الان یادشوون رفته.......خوب چی باید بشه یادشون بیاد......حتما باید از دست بدنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط اینو میدوونم که خدا دووست نداره نعمتاشو بده دست ادمای نا شکر......و شاید  یه روزی در لطفشو رو به اونا میبنده ......البته اینو من فکر میکنم .....خدا بخشنده تر از این حرفهاست....
چقدر دلم میخواد یکی از اینایی که میخوام بیاد و اینارو بخوونه......
شاید یادشون بیاد......
ُُُُُخیالتان لبریز
خواب هاتان رنگین
ارزو هاتان دورا دور
و پیروزیتان نزدیک باد......